سال ۱۳۴۲

در سال ۴۲ نيز دست‌اندرکاران سينماى ايران به روال گذشته مترصد جرقه‌اى بودند تا بحران را مهار کنند و رونقى بکار خود بدهند. در اين ايام سينماى ايران چهره‌هاى تازه را بدون هيچ ضابطه و قيدى معرفى مى‌کرد. يک سوم توليدات سال ۴۲زمينه‌اى پليسى - جنايى داشتند.

شاخص توفيق تجارى سينماى ايران در سال ۱۳۴۲، ”جاده مرگ“ است که موفقيت خاصى بهمراه داشت.

آرمان و حيدر صارمى در نمايى از جاده مرگ‌(اسماعيل رياحى، ۱۳۴۲) آرمان و حيدر صارمى در نمايى از جاده مرگ‌(اسماعيل رياحى، ۱۳۴۲)

تنها وجه مثبت و اميدبخش سال ۴۲، حرکت چند فيلم‌ساز و توليدات آنها مثل ”تار عنکبوت“، ”ترس و تاريکي“، ”مردها و جاده‌ها“ و ”فرشته‌اى در خانه من است“ که هيچ توجهى به آنها نشد.

نخستين فيلم اين سال ”قربانى هوس“ ساختهٔ قدرت‌الله احساني، فاقد جذابيت‌هاى لازم بخصوص در ايام نوروز - زمان اکران اين فيلم - بود. فيلم‌هاى بعدى سال ۴۲ عبارتند از:

”مسافرى از بهشت“ (نصرت‌الله وحدت)، ”ساحل انتظار“ (سيامک ياسمي)، ”بامعرفت‌ها“ (حسين مدني)، ”آراس‌خان“ (ملک‌مطيعي)، ”مردها و جاده‌ها“ (ملک‌مطيعي)، ”لاشخورها“ (عزيز رفيعي)، ”پرتگاه مخوف“ (رضا صفائي)، ”زن‌ها فرشته‌اند“ (اسماعيل پورسعيد)، ”جادۀ مرگ“ (رياحي)، ”ترس و تاريکي“ (محمد متوسلاني)، ”جدال بخاطر عشق“ (عبدالعلى خرمي)، ”رشته‌اى در خانهٔ من“ (آرامائيس آقاماليان)، ”مرد ميدان“ (سردار ساگر)، ”تار عنکبوت“ (مهدى ميرصمدزاده)، ”آنها زندگى را دوست داشتند“ (احمد صفائي)، ”ستاره‌اى چشمک زد“ (مهندس محسن بديع)، ”دوستت دارم“ (اسماعيل کوشان)، ”جدال در مهتاب“ (دادبه و زرينه)، ”طلاق“ (عباس کسائي)، ”فرار“ (عباس شباويز)، ”پرستوها به لانه باز مى‌گردند“ (مجيد محسني)، ”محکوم“ (مجيد محسني)، ”مادر فداکار“ (ابراهيم باقري)، ”آقاى هفت‌رنگ“ (امين اميني)، ”دختر کوهستان“ (محمدعلى جعفري، منوچهر صادق‌پور).

سال ۱۳۴۳

سال ۴۳ با موفقيت دور از انتظار ”آقاى قرن بيستم“ اثر سيامک ياسمى آغاز شد و مقدمهٔ تحرکى تازه فراهم آمد. اين فيلم يک اثر ملودرام موزيکال بود که ياسمى کارگردان، تهيه‌کننده و نويسندهٔ فيلم‌نامه آن بشمار مى‌رفت. فيلم ديگر ياسمى در اين سال ”نابغهٔ هفت‌ماهه“ نام داشت و نيز فيلم ”لذت“ که با استفاده از آداب و سنن و فولکلورکردها نوشته شده بود. ديگر فيلم‌هاى سال ۴۳ عبارتند از:

”مسير رودخانه“ (صابر رهبر)، ”ترانه‌هاى روستايي“ (صابر رهبر)، ”انسان‌ها“ (مهدى ميثاقيه)، ”ضربت“ (ساموئل خاچيکيان)، ”قانون زندگي“ (جمشيد شيباني)، ”کمين‌گاه شيطان“ (نظام فاطمي)، ”دهکدۀ طلايي“ (نظام فاطمي)، ”اشک‌ها و خنده‌ها“ (دکتر کوشان / نخستين توليد رنگى پارس‌‌فيلم)، ”ابرام در پاريس“ (دکتر کوشان)، ”عروس فرنگي“ (نصرت‌الله وحدت)، ”دزد شهر“ (حسين مدني)، ”جاهل‌ها و ژيگول‌ها“ (مدني)، ”نيرنگ دختران“ (پرويز حجازي، نيوندي، مدنى و رضا کريمي)، ”گل‌هاى گيلان“ (رحيم روشنيان)، ”آليش دختر کولي“ (صمد صباحي، روفيا)، ”شبطان در مى‌زند“ (اسماعيل رياحي)، ”دختر ولگرد“ (آقاماليان)، ”ببر رينگ“ (رضا بيک‌ايمانوردي)، ”سه تفنگدار“ (ميثاقيه و شباويز)، ”جهنم زيرپاى من“ (رضا صفايي)، ”شکوفه‌هاى اميد“ (رضا صفايي، جنتى شيرازي)، ”تعقيب خطرناک“ (رضا صفايي)، ”جاهل محل يا شبى در لاله‌زار“ (سردار ساگر)، ”ستارهٔ صحرا“ (عباس کسائي)، ”در ميان فرشته‌ها“ (مهدى بشارتيان)، ”اشک يتيم“ (عزيز رفيعي)، ”شب قوزي“ (فرخ غفاري)، ”دختران با معرفت“ (اميني)، ”بن‌بست“ (مهدى ميرصمدزاده)، ”وسوسهٔ گريز“ (ناصر رفعت)، ”گناه من چيست“ (گرجى عباديا).

دست‌اندرکاران سينماى ايران، سال ۴۲ را با موفقيت‌هاى بهتر از قبل پشت سر گذاشتند.

شب قوزى(فرخ غفارى ، ۱۳۴۳) شب قوزى(فرخ غفارى ، ۱۳۴۳)

سال ۱۳۴۴

سال ۴۴ با خوش‌بينى اهالى سينما فرا رسيد و موفقيت‌هاى پى‌درپى سرمايه‌گذارى و توليدات افزون‌تر تماشاگران و سينماهاى داوطلب نمايش بيشتر شدند.

در سال ۴۴ درحالى‌که نزديک به هفتاد عنوان در جريان توليد بود، تنها چهل‌وسه عنوان در بيش از چهل سينما به نمايش در آمدند. سال ۴۴ با يکى از موفق‌ترين فيلم‌ها يعنى ”سه نخاله“ آغاز شد. گروه محمد متوسلاني، گرشا رئوفى و منصور سپهرنيا، قبل از اين ”دره شهر ما“ و ”بى‌ستاره‌ها“ شکل گرفته بودند. فيلم ”سه تفنگ‌دار“ به کارگردانى محمد متوسلانى باعث تجديد حيات گروه گرديد و مقدمه‌اى بر محبوبيت اين سه نفر بعنوان بازيگرانى پولساز شد. نويسندهٔ گروه محمد متوسلانى بود. با اين فيلم موقعيت گروه تثبيت شد. صابررهبر سازندۀ فيلم از آن بعنوان يک اثر موفق ياد مى‌کند.

”سه تا بزن بهار“ ساختهٔ حسين مدني، نخستين کار از قرارداد شش‌گانهٔ گروه با استوديو عصر طلايى بود. اين گروه پس از اين، به اتفاق نزديک به ۲۰ فيلم را بازى کردند که موقعيت‌هاى مختلفى از فيلم‌هاى سطحى تا کمدى‌هاى سادۀ طنزآميز، انتقادي، پرفروش، بى‌ارزش و شکست‌خورده داشتند. اين همکارى در سال ۱۳۵۰ قطع شد.

”مرخصى اجباري“ اثر رضا کريمى فيلم بعدى سال ۴۴ بود.

دو فيلم ”قهرمان قهرمانان“ و ”گنج قارون“ ساختهٔ سيامک ياسمى است که طبق خواستهٔ سينماروها، با عناوين دهن‌پرکن و شخصيت‌هاى ساده‌‌اى که قادر به انجام کارهاى بزرگ هستند، ساخته شده است. در اين آثار توجه به صحنه‌هاى رقص و آواز و جنبهٔ مردمى موسيقى‌ها مدنظر قرار داشته؛ در معروف‌ترين اثر ياسي، ”گنج قارون“، چارچوب ساخت اينگونه فيلم‌ها کامل مى‌شود. چارچوبى که بعدها به‌دفعات تکرار شد.

گنج‌قارون(سيامک ياسمى، ۱۳۴۴) گنج‌قارون(سيامک ياسمى، ۱۳۴۴)

”قهرمان قهرمانان“ مقدمهٔ گنج قارون بود و موقعيتى درخور يافت. فردين طى بازى در اين دو فيلم دستمزد خود را از حداقل به سه ميليون ريال بالغ کرد. با توفيق غيرمنتظره گنج قارون، با هشتصد و هفتاد هزار نفر تماشاگر در تهران توفيق بى‌نظيرى حاصل کرد.

”يک پارچه آقا“ پنجمين ساختهٔ ناصر ملک‌مطيعي، يک ملودرام انتقادى - اجتماعي، موفقيتى کسب کرد. زبون‌بسته نخستين توليد استوديوى نصرالله وحدت (نقش‌جهان) هم فيلم موفقى بود. ”مردى در قفس“ فيلم دوم وحدت نيز فيلم خوش‌ساختى بود که موفقيت خود را بيشتر مرهون فيلم‌نامهٔ آن، نوشتهٔ عزيزالله بهادرى بود که برگردانى از يک نمايشنامه و با مضمونى کمدى - جنايي، کار جذابى از کار درآمده بود.

”سرسام“ ساختهٔ ساموئل خاچيکيان بدليل عدم جذابيت و زمان بد نمايش و موضوع ضعيف آن، شکست تلخى به بار آورد.

”زشت و زيبا“ ساختهٔ رحيم روشنيان با انتخاب‌هاى ناهماهنگ در موضوع بازيگران و پرداخت، ناکامى تازه‌اى بود.

”ببر کوهستان“ ساختهٔ خسرو پرويزى در دورهٔ دوم فعاليتش به نمايش درآمد، که جذابيتى نداشت. ”ولگرد قهرمان“ ساختهٔ بعدى پرويزى در همين سال، کمدى بزن و بکوبى است که تأکيدى بر فعاليت مجدد پرويزى و شناخت استعداد کميک بيک‌ايمانوردى محسوب مى‌شود. که پس از فردين، گران‌ترين بازيگر سينماى ايران مى‌شود.

”شيرمرد“ کار ابراهيم باقرى يک فيلم جاهلى است که کارکرد متوسطى داشت. ”افق روشن“ به کارگردانى خانى و مشاورت وحدت پرداخت مناسبى داشت که با موفقيتى نسبى روبرو گشت.

”عروس دريا“ بعنوان نخستين فيلم مستقل آرمان بعنوان تهيه‌کننده، کارگردان و بازيگر، تيپ‌سازى گويا و مسلطى را به نمايش در آورد. واقعيت‌گرايى و پرهيز از گرايش به عوامل تجاري، نتيجه درخشانى ببار آورد. اما در نمايش عمومى موفقيتى کسب نکرد.

فيلم‌هاى بعدى اين سال عبارتند از:

”داغ ننگ“ (احمد شاملو)، ”صيادان نمک‌زار“ (اکبر هاشمي)، ”فرياد دهکده“ (احمد صفائي)، ”شيطان سفيد“ (احمد صفائي)، ”شهر بزرگ“ (روبرت اکهارت)، ”چهار تا شيطون“ (مدني)، ”زن و عروسک‌هايش“ (نارانداس، اسماعيل رياحي)، ”عشق و انتقام“ (فردين)، ”خوشگل خوشگلا“ (فردين)، ”همه سرحريف“ (فاضلي)، ”جلاد“ (آرامائين آقاماليان)، ”شيطون‌بلا“ (سحر فيلم)، ”دنياى پول“ (قدرت‌الله احساني)، ”من مادرم“ (فرج‌الله نسيميان)، ”نبرد غول‌ها“ (رضا بيک‌ايمانوردي)، ”شانس بزرگ“ (شکرالله رفيعي)، ”موطلايى شهر ما“ (عباس شباويز، ياسمي)، ”مزد خونين“ (ناصر رفعت)، ”در دنيا بيگانه بودم“ (نادر قاضى بيات)، در اين سال فيلم ”خشت و آينه“ با نگاهى روشنفکرانه، ساختهٔ ابراهيم گلستان به نمايش درآمد. نحوهٔ ساخت آن، تفکر حاکم بر آن، بازيگرانش، قصه و پرداخت آن و تماشاگرانش بکل متفاوت‌اند. گلستان در دروس استوديويى با نام خود داير کرد. پيش از اين چند فيلم کوتاه ساخته بود. براى گلستان ميزان فروش اهميتى نداشت و نمايش فيلم کمتر از سه هفته بدليل دودستگى ميان صاحب‌نظران و بحث و جدل‌ها پيرامون آن متوقف شد.

خشت و آينه(ابراهيم گلستان، ۱۳۴۴) خشت و آينه(ابراهيم گلستان، ۱۳۴۴)

”دزد بانک“ ساختهٔ دکتر کوشان با فيلم‌نامهٔ پرويز خطيبى قرار بود پس از اتمام ”گنج قارون“ به نمايش در آيد. دکتر کوشان صحنه‌هاى رنگى رقص و آواز را به فيلم افزود تا با اين تمهيد موفقيتى را که گنج قارون به همراه داشت، تکرار کند، اما اين فيلم پس از يک هفته نمايش، متوقف ماند.

”خروس جنگى“ ساختهٔ اسماعيل پورسعيد يک کمدى اجتماعى بود. حضور بازيگران مناسب، ادارهٔ خوب صحنه‌ها، فيلم‌بردارى متمايز سعيد نيوندى و تدوين موجزخاني، فيلمى تماشايى بوجود آورد که کارکرد خوبى داشت.

”مراد و لاله“ (صابررهبر) با بازى دو هنرمند خردسال، مجيد فريدفر و ليلا فروهر ساخته شد. ”مرد ده ميليون تومانى“ و ”ده سايه خطرناک“ دو فيلم پياپى امينى و استوديو عصر طلايى بود و دومين شکست تجارى پياپى را براى استوديو موجب گشت.

”پاسداران دريا“ ساختهٔ رضا صفايى و ”گردن کُلفت“ ساختهٔ سعيد کاميار، آخرين‌ فيلم‌هاى سال ۴۴ محسوب مى‌شوند.

سال ۱۳۴۵

سال ۱۳۴۵ سال جنب و جوش و تحرک سينماى ايران است. در اين شرايط ۱۷ سرمايه‌گذار و يازده فيلم‌ساز جديد به خانواده سينماى ايران اضافه شدند. تماشاگران کماکان با علاقه رويدادهاى سينما را تعقيب مى‌کردند. فروش متوسط فيلم‌هاى سال ۴۵ با پرفروش‌ترين فيلم‌هاى خارجى برابرى مى‌کرد. ۵۳ فيلم روى پرده رفتند و نزديک به ۳۰ عنوان در انتظار نمايش ماند.

نخستين فيلم ”حسين‌کرد“ ساختهٔ اسماعيل کوشان بود. براى ساخت اين فيلم، بناهاى تاريخى را در استوديوى خود بازسازى نمود که بيش از سه ميليون ريال هزينه در برداشت. طراح و سازندهٔ اين شهرک تاريخى ولى‌الله خاکدان بود. اين فيلم، پر هنرپيشه، رنگى و اسکوپ در پاريس فيلم ساخته شد و موفقيت زيادى کسب کرد. دکتر کوشان بلافاصله ساخت نسخهٔ دوم اميرارسلان را آغاز کرد و بيشتر هّمِ خود را در دکور و تکنيک و تدارکات کار معطوف ساخت و سپس فيلم‌نامه را از روى داستان اميرارسلان نامدار نوشتهٔ دختر بزرگ ناصرالدين‌شاه تنظيم نمود و پرداختى سورراليستى به آن بخشيد. نمايش فيلم با مخالفت صاحب‌نظران و منتقدان روبرو شد.

”مردنامرئي“ فيلم سوم کوشان در سال ۴۵ بود که موفقيتى کسب نکرد.

فيلم‌هاى بعدى عبارت بودند از: ”نخالهٔ قهرمان، رانندگان جهنم“ (رضا فاضلي)، ”شمسى پهلوون“ (سيامک ياسمي)، ”داماد فراري“ (اسماعيل رياحي)، ”جهان پهلوان“ (فردين)، ”دو انسان“ (آرامائيس آقاماليان)، ”کابوس“ (رضا صفايي)، ”مقصر پدرم بود“ (رضا صفايى و اکبر جنتى شيرازي)، ”شوخى نکن دلخور مى‌شم“ (صفائي)، ”عصيان“ (ساموئل خاچيکيان)، ”بى‌عشق هرگز“ (ساموئل خاچيکيان)، ”خداحافظ تهران“ (خاچيکيان)، ”سه ناقلا در ژاپن“ (مهدى ميثاقه)، ”سه بمب آتشين“ (امين اميني)، ”سه قهرمان“ (امين اميني)، ”کلاه نمدي“ (منوچر صادق‌پور)، ”پروفسور نخاله“ (عزت‌الله مقبلي)، ”عذاب مرگ“ (عباس دستمال‌چي)، ”بيست سال انتظار“ (مهدى رئيس فيروز)، ”ول‌ معطلي“ (عزيز رفيعي)، ”گنجينهٔ سليمان“ (عزير رفيعي)، ”موميايي“ (حميد مجتهدي)، ”مرد و نامرد“ (سياوش شاکري)، ”قهرمان دهکده“ (ابراهيم باقري)، ”اعتراف“ (ناصر رفعت)، ”فيل و فنجان“ (رحيم روشنيان)، ”آقاموچول“ (مهدى اميرقاسم‌خاني)، ”ميليونر فراري“ (ناصر ملک‌مطيعي)، ”فرار از حقيقت“ (ملک‌مطيعي)، ”حاتم طائي“ (فردين)، ”گدايان تهران“ (فردين)، ”آقادزده“ (خسرو پرويزي)، ”مأمور دوجانبه“ (مهدى ميرصمدزاده)، ”هاشم‌خان“ (محمد زرين‌دست)، ”يک قدت تا بهشت“ (نصرت‌الله وحدت)، ”امروز و فردا“ (عباس شباويز)، ”شارلاتان“ (صابررهبر)، ”خانهٔ خدا“ (ابوالقاسم رضايي)، اين فيلم تنها مستند سينماى ايران است که بطور وسيع اکران يافت و موفقيت بسيارى به همراه داشت؛ ”ولگردان ساحل“ (قدرت‌الله احساني)، ”مردى از تهران“ (فاروق اجرمه)، ”مأمور ۱۱۴“ (اسماعيل پورسعيد)، ”ليلاج“ (ايرج قادري)، ”هارون و قارون“ (نظام فاطمي)، ”مرد سرگردان“ (ژوزف واعظيان)، ”ايستگاه ترن“ (ماردوک الخاص)، ”بازو طلايي“ (روبرت اکهارت)، ”پسر دهاتي“ (عادل روحي).

خانه خدا (كار مشترك جلال مقدم و ابوالقاسم رضائي)خانه خدا (كار مشترك جلال مقدم و ابوالقاسم رضائي)

سال ۱۳۴۶

در سال ۱۳۴۶ دست‌اندرکاران سينماى ايران روند قبلى را ادامه دادند و بطور معمول و طبق سنت، دکتر کوشان آغاز‌کنندۀ اين سال بود.

”گوهر شب‌چراغ“ فيلمى با زمينهٔ تاريخى ساخته دکتر کوشان بود که با نگرشى طنزآميز از قابوسنامه به شکل گرفت. اين فيلم رنگى و اسکوپ کارکرد قابل توجهى داشت. فيلم ديگر دکتر کوشان در سال ۱۳۴۶، ”نسيم عيار“ نام داشت. فيلم‌هاى بعدى سال ۱۳۴۶ عبارتند از:

”طوفان نوح“ (سيامک ياسمي)، ”دالاهو“ (سيامک ياسمي)، ”يکه بزن“ (رضا صفايي)، ”حقه‌بازان“ (رضا صفايي)، ”ميليونرهاى گرسنه“ (اسماعيل رياحي)، ”شکوه جوانمردي“ (اسماعيل رياحي)، ”مردى از اصفهان“ (شروان)، ”زنى بنام شراب“ (شروان)، زن‌ها و شوهرها (نظام فاطمي)، ”فرمان‌خان“ (احمد صفائي)، ”در جستجوى تبهکاران“ (صفائي)، ”زن خون‌آشام“ (مصطفى اسکوئي)، ”خوشگل و قهرمان“ (فريدون ژورک)، ”دروازه تقدير“ (حميد مجتهدي)، ”هفت شهر عشق“ (حميد مجتهدي)، ”على‌بابا و چهل دزد“ (امين اميني)، ”پسران علاءالدين“ (امين اميني)، ”چهار خواهر“ (احمد نجيب‌زاده)، ”ايمان“ (مهدى رئيس‌فيروز)، ”زير گنبد کبود“ (مهدى رئيس فيروز)، ”داش‌احمد“ (منوچهر صادق‌پور)، ”مأمور ۰۰۰۸“ (ابراهيم باقري)، ”سوغات فرنگ“ (حسين مدني)، ”دنياى قهرمانان“ (اسماعيل پورسعيد)، ”گنج و رنج“ (صمد صباحي)، ”سياوش در تخت‌جمشيد“ (نخستين ساختهٔ فريدون رهنما)، اين فيلم پس از نمايش در جشنواره‌هاى ترى‌يست و لوکارنو، سرانجام طى نخستين جشن هنر شيراز، در بخش فستيوال فيلم در سينما پارامونت به نمايش درآمد؛ ”زيباى خطرناک“ (سالار عشقي)، ”چرخ‌فلک“ (صابر رهبر)، ”قربانى سوم“ (ابوالقاسم ملکوتي)، ”عمو سبزى‌فروش“ (همايون ارجمند)، ”آشيانهٔ خورشيد“ (سعيد کاميار)، ”نيم‌وجبي“ (نصرت‌الله وحدت)، ”بندرگاه عشق“ (گرجى عباديا)، ”روزهاى تاريک يک مادر“ (محمدعلى زرندي)، ”گذشت بزرگ“ (ملک‌مطيعي)، ”شهر فرنگ“ (پرويز اصانلو)، ”وسوسهٔ شيطان“ (محمد زرين‌دوست)، ”فراري“ (عباس کسمائي)، ”معجزه“ (مهدى ميرصمدزاده)، ”ولگردها“ (متوسلاني، سپهرنيا، رئوفي)، ”الماس ۳۳“ (داريوش مهرجويي)، اين فيلم مقدمهٔ فعاليت يکى از سرشناس‌ترين و موفق‌ترين فيلم‌سازان تاريخ سينماى ايران است؛ ”گل‌‌آقا“ (آرامائيس آقاماليان)، ”مرد بى‌ستاره“ (عزيزالله بهادري)، ”سرنوشت“ (آرمان)، ”دختر طلا“ (سردار ساکر)، ”ارجان گذشتگان“ (ژوزف واعظيان)، ”سه جوانمرد“ (بهرام رى‌پور)، ”قهرمان شهر ما“ (فاضلي)

سال ۱۳۴۷

در سال ۱۳۴۷، ۷۴ فيلم عرضه شد، که سال خشنود‌کننده‌اى براى دست‌اندرکاران سينما است. اما توفيق تجارى اکثر آنها و رقم متوسط کارکرد آنها نيز راضى‌کننده است و نشان مى‌دهد که توليدات سينماى ايران توانسته از جايگاه خوبى برخوردار شود، هرچند از نظر کيفى توفيقى کسب نکرده باشد و صاحب‌نظران اين واقعيت را پذيرفتند که فيلم فارسى على‌رغم تمام ايرادهايى که به آن گرفته مى‌شد، در زندگى عامهٔ مردم اين مملکت جاى خود را باز کرد.

اما در سال ۱۳۴۷ و در پايان دورهٔ تکرار رونق و رکود، سينما داراى يک ويژگى تازه مى‌شود. بروز سينمايى متفاوت از چهره‌هاى مستعد وجوانى چون فرخ غفاري، ابراهيم گلستان، فريدون رهنما و ... در اين سال روى مى‌دهد. بهرحال در سال ۴۷ سينماى متفاوتى پايه‌گذارى شد که سال بعد ثمر داد.

فيلم‌هاى نمايش داده شده در سال ۱۳۴۷ عبارتند از: ”جادۀ زرين سمرقند“ (ناصر ملک‌مطيعي)، ”کشتى نوح“ (خسرو پرويزي)، ”سکهٔ دو رو“ (خسرو پرويزي)، ”داماد شارلاتان“ (خسرو پرويزي)، ”دنياى پوشالي“ (محسني)، ”طوفان بر فراز پترا“ (فردين)، ”حالا روحت را به خدا بسپار“ (مايلز دين)، ”مرد دو چهره“ (رضا بيک‌ايمانوردي)، ”غم‌ها و شادى‌ها“ (احمد صفائي)، ”فرداى باشکوه“ (صمد صباحي)، ”ببر مازندران، من‌ هم گريه کردم، هنگامه و جهنم سفيد“ (ساموئل خاچيکيان)، ”دشت سرخ“ (حکمت آقانيکيان، نصرت‌الله منتخب)، ”گردباد زندگي“ (نظام فاطمي)، ”سالار مردان“ (نظام فاطمي)، ”هفت دختر براى هفت پسر“ (محمد متوسلاني)، ”من شوهر مى‌خوام“ (جواد قائم‌مقامي)، ”شکار شوهر“ (نصرت‌الله وحدت)، ”ماجراى شب ژانويه“ (نصرت‌الله وحدت).

جلال مقدم از نخستين روشنفکرانى بود که با بيانى تازه که آميزه‌اى از سينماى روشنفکرانه و تجارى است، به فيلم‌سازى پرداخت. ”سه ديوانه“ نخستين تجربه اوست که مورد استقبال قرار نمى‌گيرد. ولى نخستين تلفيق سينماى روشنفکرانه و تجارى با نظر مساعد منتقدان و صاحب‌نظران مواجه مى‌شود.

محمد متوسلانى ، منصور سپهرنيا و گرشا رئوفى در سه ديوانهمحمد متوسلانى ، منصور سپهرنيا و گرشا رئوفى در سه ديوانه

فيلم‌هاى بعد اين سال عبارتند از: ”بسترهاى جداگانه“ (ايرج قادري)، ”شاهراه زندگي“ (ايرج قادري)، ”گرداب گناه“ (مهدى رئيس‌فيروز)، ”يوسف و زليخا“ (مهدى رئيس‌فيروز)، ”رودخانهٔ وحشي“ (مهدى رئيس‌فيروز)، ”بهرام شيردل“ (امين اميني)، ”چهار درويش و ريکاردو“ (اميني)، ”عشق قارون“ (ابراهيم باقري)، ”پابرهنه‌ها“ (رحيم روشنيان)، ”چاکر شما کوچولو“ (رحيم روشنيان)، ”قوس و قزح“ (پرويز عقدائي)، ”سرسخت“ (اسماعيل پورسعيد)، ”بيگناهى در شهر“ (منوچهر صادق‌پور، منوچهر کى‌مرام)، ”به اميد ديدار“ (منوچهر صادق‌پور)، ”شعله‌هاى خشم“ (رضا صفائي)، ”لوطى قرن بيستم“ (رضا صفائي)، ”غروب و بت‌پرستان“ (دکتر کوشان)، ”تحفهٔ هند“ (فريدون ژورک)، ”چرخ بازيگر“ (خاني)، ”پنجهٔ آهنين“ (مهدى ميرصمدزاده)، ”سلطان قلب‌ها“ (فردين)، ”سنگ صبور“ (کسائي)، ”قمارباز“ (کسائي)، ”مرد صحرا“ (سيروس جراح‌زاده)، ”تونل“ (نادر قانع)، ”گردش روزگار“ (ناصر جوادي، قدرت‌الله بزرگي)، ”جام آسيا“ (گزارش مسابقات نهايى جام فوتبال ملت‌هاى آسيا، هژير داريوش)، ”تنگهٔ اژدها و بر آسمان نوشته“ (سيامک ياسمي)، ”دزد سياه‌پوش“ (امير شروان)، ”مرد حنجره طلايي“ (مهدى ميثاقيه)، ”مرد روز“ (موسى افشار)، ”آوارهاى تهران“ (عزيزالله بهادري)، ”ستارهٔ هفت آسمون“ (حسين مدني)، ”قدرت عشق“ (ماردوک‌الخاص)، ”آلونک“ (الخاص)، ”شوهر آهوخانم“ (داود ملاپور)، ”جاده تبهکاران“ (محمد زرين‌دست)، ”پلى بسوى بهشت“ (زرين‌دست)، ”بيگانه بيا“ (مسعود کيميايي)؛ اين فيلم مقدمهٔ حضور و ظهور مستمر فيلم‌سازى است که از نام‌آوران و تأثيرگذاران سال‌هاى بعد سينماى ايران مى‌شود؛ ”شب فرشتگان“ (گله)، ”ازدواج ايراني“ (احمد نجيب‌زاده)، ”خشم کولي“ (فردين، اسماعيل رياحي)، شاپور قريب با فيلم ”دختر شاه پريان“ بعنوان چهرهٔ مستعدى معرفى و بعدها بعنوان فيلم‌سازى تأثيرگذار مطرح مى‌شود.

”جنجال پول“ (پرويز خطيبي) و بعد ”چوپ خدا“ آخرين و ضعيف‌ترين فيلم سال ۱۳۴۷ است.